در حال بارگزاری...
از انطباق‌گرایی تا وجدان‌محوری: چگونه راهبری اخلاقی جایگاه حسابرسی داخلی را ارتقا می‌دهد
انتخاب تم

از انطباق‌گرایی تا وجدان‌محوری: چگونه راهبری اخلاقی جایگاه حسابرسی داخلی را ارتقا می‌دهد

نویسنده: محمد غواصی کناری
حسابرسی داخلی و راهبری اخلاقی

دهه‌هاست که مدیران و ذینفعان، حسابرسی داخلی را اغلب واحدی انطباق‌گرا می‌دانستند؛ بخشی که اطمینان می‌دهد سیاست‌ها/دستورالعمل‌ها رعایت شده، چک‌لیست‌ها تکمیل و فرم‌ها علامت‌گذاری شده‌اند. اما در عصر شفافیت سازمانی، پاسخ‌گویی اجتماعی و مواجهه لحظه‌ای با ریسک‌ها، چنین نگاه محدودی دیگر کافی نیست.

سازمان‌های پیشرو امروز درک می‌کنند که اثربخشی حسابرسی داخلی تنها به پایبندی به مقررات وابسته نیست، بلکه به بنیانی اخلاقی متکی است که آن مقررات را هدایت می‌کند. این یعنی گذار از «پیروی از قوانین» به «پایبندی به اصول»، از «اجرای متن راهبری» به «تجسم روح آن». به بیان دیگر، این همان گذار از انطباق‌گرایی به وجدان‌محوری است.

راهبری اخلاقی، وقتی به‌واقع در تار و پود سازمان تنیده شود، حسابرسی داخلی را به وجدان مورد اعتماد شرکت تبدیل می‌کند. این امر بینش‌های ریسک را بهتر، محیط کنترلی را قوی‌تر و اعتماد عمومی را عمیق‌تر می‌سازد.

هسته اخلاقی راهبری مدرن

راهبری اخلاقی چیزی فراتر از رعایت قوانین است. این همان چارچوب ارزش‌های اخلاقی، درستکاری و پاسخ‌گویی است که تصمیم‌گیری را در تمامی سطوح شکل می‌دهد. هیئت‌مدیره و مدیران اجرایی می‌توانند آیین‌نامه‌های اخلاقی و دستورالعمل‌های انطباق را منتشر کنند، اما این اسناد زمانی معنا دارند که اصول آنها هر روز در عمل رعایت شوند.

حسابرسی داخلی، نقش بی‌بدیلی در اطمینان از استحکام این زیرساخت اخلاقی دارد. این واحد نه تنها باید ارزیابی کند که چه کنترل‌هایی وجود دارند، بلکه باید به ارزیابی این موضوع بپردازد که دلیل وجود آنها چیست و آیا بازتاب‌دهنده ماموریت و ارزش‌های اعلام‌شده سازمان هستند یا خیر. وقتی حسابرسان داخلی با لنز اخلاقی عمل می‌کنند، می‌توانند نشانه‌های هشداردهنده ظریف را تشخیص دهند: تصمیم‌هایی که برای راحتی گرفته می‌شوند نه براساس اصول، یا رفتارهایی که از نظر فنی با سیاست‌ها سازگارند اما روح انصاف و شفافیت سازمان را نقض می‌کنند. این آگاهی اخلاقی، کیفیت حسابرسی داخلی را از «اطمینان‌بخشی مکانیکی» به «نظارت معنادار» ارتقا می‌دهد.

از چک‌لیست‌های انطباق تا نظارت اخلاقی

حسابرسی‌های سنتی مبتنی بر انطباق، بر رعایت رویه‌ها تمرکز دارند: آیا معاملات مجاز بوده‌اند؟ آیا سیاست‌ها/دستورالعمل‌ها رعایت شده‌اند؟ آیا گزارش‌ها به‌موقع ارسال گردیده‌اند؟ این موضوع‌ها مهم‌اند، اما مشخص نمی‌کنند که فرهنگ سازمان به‌واقع درستکاری را تقویت می‌کند یا نه.

پرونده ولز فارگو را در نظر بگیرید؛ موردی که کارکنان آن برای رسیدن به اهداف فروش، میلیون‌ها حساب جعلی برای مشتریان افتتاح کردند. چارچوب‌های انطباق وجود داشت و حسابرسی داخلی نیز آنها را بررسی می‌کرد. اما شکست‌های اخلاقی پنهان ورای این کنترل‌ها تا چندین سال کشف نشدند. درس‌آموزه آن روشن است: یک کنترل ممکن است بدون نقص طراحی شده باشد، اما اگر فرهنگ سازمان تشویق به دور زدن اصول کند، شکست خواهد خورد. راهبری اخلاقی به حسابرسان داخلی قدرت می‌دهد تا نیت پشت رفتارها را به‌چالش بکشند، نه اینکه فقط درستی رویه‌ها را بررسی کنند.

بنابراین، اثربخشی حسابرسی داخلی به همان اندازه که به مهارت فنی وابسته است، به شجاعت اخلاقی نیز نیاز دارد. حسابرسان داخلی باید توان و جسارت به‌چالش کشیدن ذینفعان قدرتمند، گزارش واقعیت‌های ناخوشایند و شناسایی «نقاط خاکستری اخلاقی» را داشته باشند — نقاطی که شاید هنوز نقض محسوب نشوند، اما ظرفیت تبدیل شدن به آن را دارند.

وجدان سازمان

واحد حسابرسی داخلیِ اخلاق‌محور به‌مثابه وجدان سازمان عمل می‌کند؛ صدایی که در زمان فشارهای مالی یا عملیاتی، تعهدات اخلاقی را به یاد مدیران می‌آورد. این نقش به‌معنای آن نیست که حسابرسان حکم اخلاقی صادر می‌کنند، بلکه آنها کاتالیزورهای اخلاقی هستند. مسئولیت‌شان برجسته‌سازیِ میزان هم‌سویی (یا ناهم‌سویی) میان ارزش‌های اعلام‌شده و رفتار واقعی سازمان است.

وجدان اخلاقی قوی، حسابرسی داخلی را از سازوکاری پلیس‌مانند به شریک در راهبری مطلوب مبدل می‌سازد. این امر به مدیران کمک می‌کند ریسک‌های اعتباری را پیش‌بینی کنند و از انحراف اخلاقی پیش از تبدیل آن به رسوایی جلوگیری نمایند.

برای نمونه، در رسوایی «دیزل‌گیت» فولکس‌واگن، بررسی‌ها نشان داد که حسابرسی داخلی در تصمیم‌های مهندسی دخالت کمی داشته است. فرهنگی مبتنی بر فشار عملکرد، نگرانی‌های اخلاقی را سرکوب کرده بود. اگر حسابرسی داخلی از ابتدا توانمند و یکپارچه در نقش وجدان سازمانی عمل می‌کرد، شاید این فریب زودتر کشف می‌شد و شرکت از میلیاردها دلار خسارت و سال‌ها آسیب به اعتماد عمومی جلوگیری می‌کرد.

راهبری اخلاقی به‌عنوان تقویت‌کننده عملکرد

رابطه میان اخلاق و عملکرد حسابرسی صرفاً فلسفی نیست؛ بلکه قابل اندازه‌گیری است. راهبری اخلاقی، اثربخشی حسابرسی داخلی را از چند جهت بهبود می‌بخشد:

  1. تقویت بی‌طرفی و استقلال: راهبری اخلاقی از استقلال حسابرسی داخلی در برابر نفوذ مدیریت محافظت می‌کند. وقتی «جو اخلاقی راس سازمان» شجاعت اخلاقی را تقویت کند، حسابرسان بدون ترس از تلافی، مسائل را گزارش می‌کنند.
  2. بهبود آگاهی از ریسک: فرهنگ‌های اخلاقی، فرهنگ‌های شفاف هستند. کارکنان با احتمال بیشتری ریسک‌ها یا ناهنجاری‌ها را داوطلبانه گزارش می‌کنند و این امر، نقاط کور حسابرسی داخلی را کاهش می‌دهد.
  3. اعتماد بیشتر ذینفعان: هیئت‌مدیره، سرمایه‌گذاران و نهادهای نظارتی/تنظیم‌گر زمانی به حسابرسی داخلی اعتماد می‌کنند که همواره درستکاری را بر سهولت مقدم بداند. این اعتبار، نفوذ حسابرسی داخلی را افزایش می‌دهد و ارزش آن برای سازمان بیشتر می‌شود.
  4. تاب‌آوری قوی‌تر سازمانی: تصمیم‌گیری اخلاقی میزان تقلب، جریمه‌های نظارتی و آسیب‌های اعتباری را کاهش می‌دهد. در سازمان‌های اخلاقی بالغ، حسابرسان زمان کمتری را صرف مدیریت بحران و زمان بیشتری را صرف ایفای نقش مشاور راهبردی می‌کنند.

نهادینه‌سازی راهبری اخلاقی در حسابرسی داخلی

یکپارچه‌سازی راهبری اخلاقی با اثربخشی حسابرسی داخلی نیازمند اقدام‌های آگاهانه است. این کار با شعار یا سیاست‌گذاری محقق نمی‌شود، بلکه از طریق یکپارچه‌سازی عملی در فرایندها امکان‌پذیر است. گام‌های کلیدی شامل موارد زیر است:

  1. گنجاندن اخلاق در برنامه‌ریزی حسابرسی: عوامل ریسک اخلاقی را در فرایند برنامه‌ریزی حسابرسی بگنجانید. نه‌تنها کنترل‌های مالی، بلکه شاخص‌های رفتاری را نیز ارزیابی کنید؛ برای نمونه، ساختارهای انگیزشی که ممکن است میان‌برهای غیراخلاقی یا رویه‌های گزارشگری مبهم را تشویق کنند.
  2. ارتقای جایگاه اخلاق در روش انجام حسابرسی: از چک‌لیست‌های دوگزینه‌ای فراتر بروید. ارزیابی‌های روایتی از فرهنگ اخلاقی، لحن و الگوی رفتاری مدیران، و میزان شفافیت تصمیم‌گیری را وارد روش انجام حسابرسی کنید. پرسش‌های مرتبط با اخلاق را در آزمون کنترل‌ها و مصاحبه‌ها بگنجانید.
  3. توانمندسازی حسابرسان از طریق آموزش اخلاقی: آموزش مستمر باید بر تشخیص تعارض‌های اخلاقی، مدیریت سناریوهای افشاگری، و به‌کارگیری تردید حرفه‌ای همراه با همدلی و دقت تمرکز کند.
  4. تقویت امنیت روانی: راهبری اخلاقی در محیطی شکوفا می‌شود که حسابرسان بتوانند آزادانه صحبت کنند. هیئت‌مدیره و کمیته حسابرسی باید فضایی ایجاد کنند که در آن نظرات مخالف ارزشمند شمرده شوند، نه این‌که مجازات شوند.
  5. مشارکتِ هیئت‌مدیره و مدیریت: راهبری اخلاقی، مسئولیت مشترک است. حسابرسی داخلی باید با مدیران اخلاق، گروه‌های انطباق و منابع انسانی همکاری کند تا شاخص‌های فرهنگی را رصد کرده و به هیئت‌مدیره گزارش دهد.
  6. پیشبرد شفافیت: افشای باز و شفاف نتایج حسابرسی و اقدام‌های اصلاحی را ترویج کنید. شفافیت، مسئولیت‌پذیری را هم در داخل و هم خارج از واحد حسابرسی تقویت می‌کند.

سازمان با نهادینه‌سازی این اقدام‌ها، اکوسیستمی می‌سازد که در آن «انطباق» و «وجدان» یکدیگر را تقویت می‌کنند.

درس‌آموزه‌هایی از فروپاشی‌های اخلاقی

تاریخ شرکت‌ها یادآور این است که وقتی «انطباق‌گرایی» ‌جای وجدان را می‌گیرد، چه اتفاقی می‌افتد:

  • انرون (۲۰۰۱): ساختارهای پیچیده مالی، تقلب نظام‌مند را پنهان می‌کرد. حسابرسی داخلی، استقلال و شفافیت اخلاقی لازم برای مقابله با سوءاستفاده مدیران را نداشت.
  • ولز فارگو (۲۰۱۶): کنترل‌های انطباقی وجود داشت، اما فرهنگ انگیزشی سمی، رفتار غیراخلاقی را تشویق می‌کرد.
  • ترانوس (۲۰۱۸): نبود نظارت شفاف باعث شد فریب‌کاری برای سال‌ها ادامه یابد.

در هر یک از موارد فوق، فرایندهای فنی حسابرسی داخلی کافی نبودند، زیرا راهبری اخلاقی ضعیف بود. علامت خطر روشن است: سازمان می‌تواند از منظر انطباق «قانون‌مند» باشد اما در غیاب وجدان، همچنان «فاسد» باشد.

بنابراین، راهبری اخلاقی، ویژگی «نرم» نیست؛ بلکه کنترل سخت است، کنترلی که ارزش سازمان را همان‌قدر حفظ می‌کند که هر حفاظت مالی دیگری.

نقش رهبری و جو اخلاقی راس سازمان

راهبری اخلاقی با جو اخلاقی راس سازمان آغاز می‌شود. هیئت‌مدیره و مدیر عامل، انتظارات رفتاری را نه با سخنرانی، بلکه با اقدام‌های مستمر تعیین می‌کنند. وقتی رهبران شفافیت، فروتنی و انصاف را نشان می‌دهند، این ویژگی‌ها به‌صورت زنجیره‌ای در سراسر سازمان اشاعه می‌کند و فرهنگ حسابرسی داخلی را شکل می‌دهد.

حسابرسان داخلی نیز باید همان درستکاری را الگو قرار دهند. آنها باید در عین حفظ محرمانگی، از همدستی در رفتارهای ناسالم خودداری نمایند. گزارش‌های آنها باید روشن، واقعی و عاری از سویه باشد.

مدیر ارشد حسابرسی داخلیِ اخلاق‌مدار، اثر چندبرابری ایجاد می‌کند. هر عضو گروه جسورتر می‌شود و یافته‌های دشوار را شفاف‌تر مطرح می‌کند. با گذشت زمان، این روند چرخه‌ای سازنده از اعتماد می‌سازد؛ اعتمادی که هم اعتبار حسابرسی داخلی و هم شهرت کل سازمان را حفظ می‌کند.

از قوانین تا مسئولیت

گذار از انطباق‌گرایی به وجدان‌محوری، نقطه بلوغ برای حسابرسی داخلی است. انطباق تضمین می‌کند که کارها درست انجام می‌شوند؛ وجدان تضمین می‌کند که کارهای درست انجام می‌شوند. وقتی راهبری اخلاقی زیربنای حسابرسی داخلی باشد، اثربخشی آن فراتر از کارایی فرایند می‌رود و «هوشیاری اخلاقی» را نیز دربرمی‌گیرد.

در این حالت، حسابرسی داخلی تنها پاسدار سیستم‌ها نیست، بلکه مباشر «هدف» سازمان است. این تحول، حسابرسی داخلی را با والاترین ماموریتش هم‌سو می‌سازد: حفاظت از یکپارچگی سازمان، نه فقط رویه‌های آن.

در دنیایی که سوءرفتار می‌تواند طی چند دقیقه جهانی شود، درستکاری حسابرسی داخلی هم دارایی راهبردی است و هم ضرورت اجتماعی. راهبری اخلاقی، انتخاب لوکس نیست؛ بلکه بنیانی است برای تاب‌آوری و اعتماد.

سازمان‌هایی که وجدان را به‌عنوان ابزار راهبری می‌پذیرند، حسابرسان داخلی خود را توانمند می‌سازند تا از داده‌ها فراتر بروند و نیت، درستکاری و تاثیر را تشخیص دهند. آنها از دفاع از چک‌لیست‌های انطباق به سوی پرورش آگاهی اخلاقی حرکت می‌کنند. در نهایت، راهبری اخلاقی، حسابرسی داخلی را از سازوکار نظارتی به نفوذ تحول‌آفرین ارتقا می‌دهد. این راهبری، انطباق را به فرهنگ، نظارت را به بینش و رویه را به اصل تبدیل می‌کند.

این‌گونه است که وجدان — استوار، اصیل و شجاع — به معیار تازه‌ای برای اثربخشی حسابرسی تبدیل می‌شود.

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش