در حال بارگزاری...

حسابرسی داخلی و راهبری شرکتی: درس‌آموزه‌های فوتبال

 

نویسنده: محمد غواصی کناری

 

 

چندی پیش، به همراه برخی همکارانم در تورنمنت فوتبالی سازمان‌دهی شده توسط شرکت، بازی ‌می‌کردم. در حالی‌که منتظر شروع بازی بودیم و کنار هم حلقه زده بودیم، مربی‌مان گفت: «برای دروازه‌بانی، قابل‌اعتمادتر از حسابرس داخلی پیدا نمی‌کنیم».

 

این جمله در ذهنم ماند و در ابتدا مرا به یاد الگوی خطوط سه‌گانه‌ی دفاعی انداخت که در آن، حسابرسی داخلی به‌عنوان خط سوم و نهایی دفاع در نظر گرفته می‌شود. اما با تماشای حرکات بازیکنان در مقابل خود و تفکر بیشتر پیرامون این موضوع، تحلیل آرایش تیم فوتبال در مقایسه با ساختار سازمانی شرکت‌ها، منطقی‌تر از الگوهای خطوط سه‌گانه‌ فعلی یا پیشین به‌نظر رسید.

 

هر چه بیشتر در این باره فکر کردم، نحوه‌ی چینش بازیکنان در زمین، شباهت‌های جالبی با مدیریت ریسک و ساختارهای راهبری مطلوب در شرکت‌های مدرن پیدا کرد. حتی نقش‌ مربیان، داوران و تماشاگران در سکوها نیز می‌تواند آگاهی‌بخشی در توضیح راهبری شرکتی و نقش حسابرسی داخلی ارائه کرده و این امکان را برای متخصصان غیرفنی در حوزه‌ی راهبری فرآهم آورد تا بدون استفاده از اصطلاحات پیچیده‌ مورد استفاده توسط متخصصان راهبری و حسابرسان داخلی، این خطوط را به‌طور بصری درک کنند.

 

به این ترتیب، «الگوی راهبری زمین فوتبال» شکل گرفت. این الگو، مفاهیم راهبری مختلف مرتبط با تعامل میان هیئت، مدیریت اجرایی، مدیریت عملیاتی، انطباق، مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی را در قالب چارچوب سازمانی توضیح می‌دهد.

 

مشکلات الگوی خطوط سه‌گانه 

پیش از پرداختن به آنچه زمین فوتبال می‌تواند درباره‌ راهبری شرکتی به ما بیاموزد، ابتدا باید به بررسی برخی از مشکلات الگوهای موجود بپردازیم. اکثر ما با الگوی خطوط سه‌گانه‌ انجمن حسابرسان داخلی  (که پیش‌تر به‌عنوان الگوی خطوط سه‌گانه دفاعی شناخته می‌شد) آشنا هستیم. با این‌حال، این الگو، همچنان به دلیل ناتوانی در ارائه‌ توضیحی روشن و مختصر پیرامون روابط سازمانی مختلف، مورد انتقاد شدید قرار دارد. الگوی اولیه خطوط سه‌گانه بر نقش‌های دفاعی تمام خطوط، از جمله مدیریت عملیاتی، مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی تمرکز داشت. در این الگو، نقش‌های حسابرسی داخلی اغلب محدود به حفاظت از سازمان بود؛ نه ایجاد ارزش. علاوه بر این، روابط میان هیئت، مدیریت اجرایی و خطوط دفاعی به‌وضوح تعریف نشده بود و تقسیم مسئولیت‌ها میان سه خطوط نیز مبهم باقی مانده بود.

 

الگوی به‌روزرسانی شده در سال ۲۰۲۰ معرفی شد و انجمن حسابرسان داخلی، با تبلیغات گسترده‌ای مدعی شد که این الگوی جدید، نحوه‌ عملکرد سازمان‌ها و رویکرد آن‌ها نسبت به ریسک‌ها و کنترل‌ها را تغییر خواهد داد. اما در عمل، این الگو، تغییر چندانی در نحوه‌ی کار سازمان‌ها ایجاد نکرد. حسابرسان داخلی همچنان بین این دو الگو سردرگم هستند (بسیاری هنوز به الگوی قدیمی ارجاع می‌دهند) و پیام این تغییر در میان حذف نقش دفاعی (حفاظت از ارزش) و عدم تاکید کافی بر نقش‌های تهاجمی جدید (خلق ارزش) گم شده است. الگوی جدید همچنان بر گزارشگری جزیره‌ای تاکید دارد و در نمایش چگونگی کاهش انزوای حسابرسی داخلی ناکام بوده است. 

 

 

با توجه به سردرگمی میان حسابرسان داخلی، می‌توان تصور کرد این الگو برای تشریحِ نقش‌ها، مسئولیت‌ها و تعاملات خطوط مختلف کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر این، الگوی جدید، طرح ساده و کارآمد برای افزایش آگاهی درباره‌ نقش حیاتی حسابرسی داخلی در سازمان‌ها نیست. همچنین، الگوی خطوط سه‌گانه در نمایش هم‌سویی و یکپارچگی راهبری، ریسک، انطباق و حسابرسی داخلی ضعیف عمل کرده و نتوانسته همکاری اثربخش میان این سه حوزه را تقویت کند.


آرایش تیم فوتبال و ساختار راهبری سازمان

تیم فوتبال به‌طور معمول از چهار خط تشکیل می‌شود: حمله، هافبک، دفاع و دروازه‌بان. ساختار سازمانی را نیز می‌توان به چهار خط مشابه تقسیم کرد:

 

خط حمله (خط اول): این خط شامل مدیرعامل (به‌عنوان کاپیتان تیم)، مدیران ارشد عملیات، بازرگانی، مالی، بازاریابی، سرمایه‌گذاری و سایر مدیران و کارکنان خط مقدم است که به‌طور مستقیم با مشتریان، محصولات و خدمات در ارتباط هستند. وظیفه‌ این خط، گل‌زنی و دست‌یابی به اهداف و شاخص‌های کلیدی کسب‌وکار است.

 

در عین‌حال، این خط می‌تواند تهدیدات احتمالی علیه سازمان را در مراحل اولیه متوقف کند، درست مانند تیمی که در زمین فوتبال با فشار بالا (پرسینگ) در نیمه‌ی حریف بازی می‌کند تا از این طریق، موقعیت‌های خطرناک را پیش از شکل‌گیری خنثی سازد.

 

هافبک (خط دوم): این خط که در الگوی خطوط سه‌گانه غایب است، نقش بسیار مهمی در حمایت از خط حمله (خط اول) جهت دست‌یابی به اهداف کسب‌وکار و مدیریت ریسک‌های مالی، عملیاتی، حقوقی و اعتباری ایفا می‌کند. خط دوم شامل بخش‌های حسابداری، فناوری اطلاعات، منابع انسانی، اداری و سایر واحدهای پشتیبانی است. واحد مدیریت ریسک عملیاتی نیز بخشی از این خط است که در حمایت از نقش تهاجمی خط اول، مشارکت قابل‌توجهی داشته و وظایف آن‌ با نقش‌های دفاعی مدیریت ریسک سازمانی متفاوت است.

 

کیفیت خط هافبک، تعیین‌کننده توانایی خط حمله در گل‌زنی و دست‌یابی به اهداف کسب‌وکار خواهد بود. هافبک‌ها نقش کلیدی در انتقال توپ از دفاع به حمله و بالعکس دارند. آن‌ها نباید گل بزنند تا اهمیت خود را نشان دهند؛ بلکه باید بازیکنانی با مهارت‌های بالا در پاس‌کاری و هماهنگی تیمی بوده که قادرند تیم را به پیروزی هدایت کنند.

 

علاوه بر این، نقش‌های دفاعی نیز در خط هافبک دیده می‌شوند؛ برخی هافبک‌ها وظایف دفاعی مشخصی دارند و حملات حریف را مختل می‌کنند. در دنیای کسب‌وکار، این نقش را می‌توان به واحدهای پشتیبانی عملیاتی و اداری تشبیه کرد که از ایجاد بحران‌های سازمانی جلوگیری می‌کنند.

 

دفاع (خط سوم): نقش اصلی مدافعان، متوقف‌سازی حملات حریف و جلوگیری از گل خوردن است. در سازمان، این نقش بر عهده‌ واحدهای مدیریت ریسک سازمانی، انطباق، امنیت سایبری، ایمنی و بهداشت، تضمین کیفیت و سایر واحدهای مشابه با نقش‌های دفاعی قرار دارد.

 

دروازه‌بانی (خط چهارم): دروازه‌بان، نقشی پیچیده و حیاتی دارد که نیازمند قدرت بدنی، ذهن قوی و مجموعه‌ای از مهارت‌های منحصربه‌فرد است. مشابه آن، حسابرسان داخلی باید مجهز به مهارت‌های برجسته‌ای باشند تا به‌عنوان منبع ارزش‌آفرین در سازمان شناخته شوند.

 

دروازه‌بان تنها بازیکنی است که می‌تواند تمام زمین بازی را ببیند و اغلب به‌عنوان سازمان‌دهنده‌‌ تیم در هنگام دفاع عمل کند، مانند زمان ضربات ایستگاهی یا کُرنر. این بدان معناست که دروازه‌بان باید صدایی رسا، قاطع و دقیق داشته باشد (درست مانند حسابرسان داخلی) تا بدین ترتیب بتواند به‌وضوح با خط دفاعی ارتباط برقرار کرده و دستورالعمل‌های لازم را ارائه دهد.

 

 
اجزای غیربازیکن در الگوی راهبری زمین فوتبال

هیئت راهبری، سهامداران و ذینفعان، اجزای اساسی هر الگوی راهبری هستند. آن‌ها نقشی مشابه برخی از عناصر کلیدی تیم فوتبال دارند:

 

مربی (هیئت‌ راهبری): مربیان فوتبال، تیم را هماهنگ، هدایت، تشویق و سازمان‌دهی می‌کنند. نقش هیئت‌ راهبری مشابه نقش مربی است؛ آن‌ها به‌طور مستقیم در بازی شرکت نمی‌کنند، اما مسئولیت راهبری، نظارت، ایجاد انگیزه، سازمان‌دهی، پاسخ‌گویی و دست‌یابی به اهداف سازمانی را بر عهده دارند. هیئت راهبری برای نظارت و تضمین تحقق اهداف، به گزارش‌های ارائه‌شده از سوی خطوط مختلف سازمان وابسته است. حسابرسی داخلی نیز به‌طور مستقل به هیئت گزارش می‌دهد تا اثربخشی راهبری، مدیریت ریسک و کنترل‌ها را ارزیابی کند؛ درست مانند دروازه‌بان که بازخورد مهمی درباره‌ی وضعیت بازی به مربی ارائه می‌دهد.

 

دستیاران مربی (کمیته‌های هیئت): دستیاران مربی، مسئول حمایت از مربی در انجام وظایف و نظارت بر اجرای برنامه‌های لازم هستند. همچنین، هیئت می‌تواند کمیته‌هایی را منصوب کرده تا وظایف خاصی را برعهده گرفته و از نظارت بر گزارش‌های مالی، حسابرسی، مدیریت ریسک، جبران خدمات و سایر فعالیت‌های کلیدی پشتیبانی کنند.

 

مالکان باشگاه (سهامداران): مالکان باشگاه، وظیفه‌ خرید، فروش و مدیریت امکانات باشگاه را بر عهده داشته و در تصمیمات کلیدی مانند استخدام و اخراج مربی، نقش مهمی ایفا می‌کنند. این نقش، مشابه سهامداران سازمان است که مسئولیت انتصاب هیئت‌مدیره و کسب اطمینان از اداره‌‌ی صحیح و کارآمد شرکت را بر عهده دارند.

 

داور (ناظران و ارائه‌دهندگان برون‌سازمانی خدمات اطمینان‌بخشی): وظیفه‌ی اصلی داور، نظارت بر بازی و تضمین بازی منصفانه (فیرپلی) است. داوران اختیار دارند تا بازیکنان را (با کارت زرد یا قرمز) جریمه کرده، بازی را به دلیل عوامل خطرآفرین متوقف ساخته و خطاها و پنالتی‌ها را ارزیابی کنند. نقش ناظران، حسابرسان دولتی و سایر سازمان‌های نظارتی در کسب‌وکار، مشابه نقش داوران در مسابقه‌ فوتبال است. علاوه بر این، حسابرسان مستقل و سایر ارائه‌دهندگان اطمینان‌بخشی نیز می‌توانند این نقش را ایفا کنند. 

 

هواداران (ذینفعان برون‌سازمانی): هواداران، چه در استادیوم و چه از راه دور، از عملکرد تیم در زمین بازی تاثیر می‌پذیرند. این موضوع شباهت بسیاری با ذینفعان برون‌سازمانی دارد که در سطوح مختلف بر عملیات کسب‌وکار تاثیر می‌گذارند؛ از مشتریان گرفته تا جوامع محلی و بسیاری از ذینفعان دیگر. 

 

حسابرسی داخلی در مقام دروازه‌بان

همه ما با برداشت‌های گوناگونی از نقش حسابرسی داخلی مواجه شده‌ایم که اغلب تصویر منفی از آن ارائه داده (مانند پلیس سازمان)، یا این نقش را دست‌کم گرفته (مانند پزشک)، یا تنها بخشی از کار آن را نشان می‌دهند (مانند مشاور یا عامل تغییر).

 

اما در الگوی راهبری زمین فوتبال، قیاس حسابرسی داخلی با دروازه‌بان به دلایل زیر، بسیار دقیق‌تر و مرتبط‌تر است:

 

دید وسیع و جایگاه منحصربه‌فرد: دروازه‌بان تنها بازیکنی است که می‌تواند کل زمین را ببیند. این دید جامع، به‌صورت دقیق مشابه دید حسابرسی داخلی در سازمان است که هیچ واحد دیگری، حتی گاهی مدیرعامل نیز به آن‌ اشراف ندارد. این سطح از دقت، درک جامعی از هر حوزه فرآهم ساخته و می‌تواند مبنای اطمینان‌بخشی مورد نیاز به هیئت‌ راهبری و مدیریت ارشد باشد.

 

هم‌راستایی با راهبردها، اهداف و ریسک‌های سازمان: دروازه‌بان همیشه بخش حیاتی از بازی است، حتی اگر توپ در سوی دیگر زمین باشد. مسابقه بدون حضور دروازه‌بان شروع نمی‌شود؛ موضوعی که در مورد حسابرسی داخلی نیز صادق است. اشتباه الگوی خطوط سه‌گانه یا برداشت‌ها و تصاویری ذهنی دیگر از حسابرسی داخلی این است که داشتن واحد حسابرسی داخلی چیز خوبی است، اما سیستم بدون آن نیز می‌تواند به کار خود ادامه دهد.

 

یکپارچگی و ارتباطات: هرچه سایر خطوط قوی‌تر باشند، دروازه‌بان عملکرد بهتری خواهد داشت. در سازمان نیز، قدرت خط سوم (مدیریت ریسک سازمانی، انطباق، امنیت سایبری و سایر واحدها) بهبود عملکرد حسابرسی داخلی را به دنبال داشته و به ارتقای مدیریت ریسک، راهبری و محیط کنترل داخلی می‌انجامد.

 

حفاظت و ایجاد ارزش: می‌گویند هر مهار دروازه‌بان به اندازه یک گل ارزش دارد. این بدان معناست که نقش دروازه‌بان فقط دفاعی نیست. درک محدود از نقش حسابرسی داخلی، همیشه بر نقش‌های دفاعی حسابرس داخلی متمرکز است. با این‌حال، هر بار که حسابرسی داخلی ریسکی شناسایی کرده یا آگاهی‌بخشی و آینده‌نگری ارائه کرده و شیوه بهینه‌تر انجام کارها را توصیه می‌کند، در کنار سایر واحدها به تحقق اهداف سازمان کمک کرده است.

 

عامل تغییر و بهبود: در صورت لزوم، دروازه‌بان می‌تواند نقش‌های دیگری را بر عهده بگیرد؛ حتی گل‌زنی. برخی از دروازه‌بانان، مانند چیلاورت، دروازه‌بان پاراگوئه‌ای، ضربات پنالتی و ایستگاهی را به ثمر رسانده‌اند. به همین ترتیب، حسابرسان داخلی نیز می‌توانند در صورت لزوم، نقش‌هایی فراتر از حسابرسی ایفا کنند، مشروط بر آنکه اقدامات کنترلی مناسبی وجود داشته باشد.

 

اطمینان‌بخشی مستقل اثربخش: دروازه‌بان قوی به خطوط دیگر اطمینان می‌بخشد. به همین شکل، واحد حسابرسی داخلی قدرتمند، اطمینان‌بخشی اثربخشی را برای هیئت‌مدیره و مدیریت فرآهم ساخته که سازمان در حوزه‌ی مدیریت ریسک، راهبری و کنترل‌های داخلی در مسیر صحیح گام برمی‌دارد.

 

شایستگی، چابکی و آینده‌نگری: دروازه‌بان باید چابک، قوی، تن‌درست، شجاع و قاطع باشد. حسابرس داخلی خوب بودن، آسان نیست. برای هدایت سیاست داخلی، تامین نیازهای کمیته‌ حسابرسی، برقراری ارتباط با اعتماد به‌نفس و ارائه‌ خدمات مشورتی مناسب به مدیریت باید از مجموعه مهارت‌های منحصربه‌فرد و ویژه‌ای برخوردار باشید.


بازنمودِ کیفیت و بهبود مستمر: دروازه‌بانی از لحاظ جسمی و ذهنی بسیار دشوار است. مانند دروازه‌بان که مسئولیت سنگینی بر دوش دارد، حسابرس داخلی نیز باید آماده باشد تا مسئولیت‌های سازمانی را پذیرفته، اشتباهات را مدیریت کرده، استرس را کنترل کرده و بپذیرد که به‌ندرت مانند سایر بازیکنان تیم مورد ستایش قرار می‌گیرد.

 

درست‌کاری و بی‌طرفی: دروازه‌بان‌ها اغلب بیشتر از ستایش، مورد انتقاد قرار می‌گیرند. در تاریخ فوتبال، تنها لِو یاشین (دروازه‌بان اتحاد جماهیر شوروی) در سال 1963 موفق به کسب توپ طلای فیفا برای «بازیکن سال» شد. به همین ترتیب، حسابرسان داخلی نیز اغلب مورد قدردانی قرار نمی‌گیرند؛ حتی زمانی که در شرایط بحرانی، سازمان را نجات می‌دهند. از سوی دیگر، در صورت گل خوردن (که شاید نتیجه اشتباه آن‌ها نباشد) به‌راحتی مقصر شناخته می‌شوند. با این‌حال، این امر نباید بر تعهد، درست‌کاری و بی‌طرفی حسابرسان داخلی تاثیر بگذارد.

 

اجرای راهبرد صحیح برای ترکیب تیم

مربی (هیئت‌ راهبری)، مسئول چینش تیم و تخصیص نقش‌ها و مسئولیت‌ها است. مربی همچنین باید بین استراتژی تهاجمی یا تدافعی برای یک بازی تصمیم‌گیری کند. این تصمیم راهبردی بسته به نقاط قوت و ضعف تیم خود و راهبرد مربی تیم حریف، متفاوت خواهد بود. در سازمان‌ها نیز، هیئت راهبری باید اشتهای ریسک/سطح تمایل به پذیرش ریسک سازمان را تعیین کند که این امر می‌تواند با نحوه‌ تغییر ترکیب تیم توسط مربی تطبیق داده شود.

 

بازیکنان تیم باید هماهنگ و منظم باشند و نقش و جایگاه خود را بدانند. سازمان‌ها نیز تیم‌ها را ملزم می‌کنند تا به‌عنوان یک واحد منسجم عمل کرده، برنامه‌ای مشترک داشته و درک روشنی از اهداف سازمانی کسب کنند. همکاری، ارتباط و هماهنگی بین چهار خط سازمان، به‌صورت مستقیم بر موفقیت سازمان در دست‌یابی به اهداف و گل‌زنی تاثیر می‌گذارد.

 

هنگام تماشای دویدن بازیکنان در زمین، به تعاملات میان بازیکنان و پُست‌های مختلف، مربیان، داوران و هواداران و هم‌سویی آن با الگوهای راهبری شرکتی بیاندیشید. وقتی دروازه‌بانی مهار تماشایی انجام می‌دهد، اشکال ندارد زیر لب بگویید: «آفرین حسابرسی داخلی! آفرین!»

سبد خرید